روزهای غم انگیز آخر سال
سلام مامانی. این آخرین روزهای سال 92 رو اصلا دوست ندارم.چون پدر بزرگم (حاجاقا)مریض شده و رو تخت بیمارستانه.از اونجایی که واقعا مهربون هستند وبیماریشون خیلی یهویی شد این روزها حال همه فامیل گرفته است مخصوصا حال مامانجون و خاله جون. اگه از بیماریش بگم میفهمی چقدر بیماری سخت و ناآشناست.حدود 1 ماه پیش میگفتند دندون مصنوعیم زبونم رو زخم کرده و یه چند وقتی که استفاده نکنم خوب میشم. اما همینطور که اصلا از دندون مصنوعی استفاده نمیکردند زبونشون بدتر میشد. تا اینکه 20روز قبل از زبونشون با چه سختی نمونه برداری (بیوپسی)کردند و 3روز پیش که جوابو دادند مشخص شد که سرطان دارند و باید خیلی زود جراحی بشن.هممون از این خبر یه چند ساعتی نمیتونستیم یه کلمه حرف ب...
نویسنده :
مامان مهدیه
13:17